loading...
پـَـــنـــدِ فـــــــــــــارســـــی - پندفارسی - پندفا - پندها
عارف بازدید : 261 پنجشنبه 09 آبان 1392 نظرات (0)

تا کرب و بلا هست ، زمین را عشق است
آه دل همواره غمین را عشق است
هر چند که هیچ است همه ارزش ما
مجنون حسینیم ، همین را عشق است

 
 
 

جابر این جا حرم محترم خون خداست / هر طرف سیر کنی جلوه ی مصباح هداست
غسل از خون جگر کن که مزار شهداست / سر و دست است که از پیکر صد پاره جداست

 

 

گفت ضمایر را بشمار
گفتم من ، من ، من ، من …
گفت فقط من !!!؟؟؟
گفتم آری همگی رفته اند زیارت ارباب و فقط منم که اینجا تنها مانده ام...

 
 
 

کربلایت بار دیگر منزل زینب شده
در عزای اربعینت جان او بر لب شده
او که شمع محفل شمس و قمر، وان غنچه بود
بعد از این پروانه ی هجده گل و کوکب شده

 
 
 

از کودکی به گردن ما شال ماتم است
نابرده رنج ، گنج به ما داده ای “حسین”

 
 
 

یک زن میان محملی اندر غم و تاب و تب است
این زن صدایش آشناست، ای وای من او ” زینب ” است...

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آمار سایت
  • کل مطالب : 332
  • کل نظرات : 25
  • افراد آنلاین : 9
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 241
  • آی پی دیروز : 53
  • بازدید امروز : 852
  • باردید دیروز : 102
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 954
  • بازدید ماه : 1,219
  • بازدید سال : 10,123
  • بازدید کلی : 367,881