loading...
پـَـــنـــدِ فـــــــــــــارســـــی - پندفارسی - پندفا - پندها
عارف بازدید : 291 یکشنبه 12 آبان 1392 نظرات (0)


مهران مدیری متولد دهه ۴۰ در تهران است. او که در خانواده ای هنردوست به دنیا آمده بود فعالیتهای هنری خود را از نخستین سالهای نوجوانی شروع کرد و تا قبل از ورود به رشته تئاتر در دانشگاه،در چندین اثر نمایشی به عنوان بازیگر شرکت نمود...


 تحصیلات آکادمیک او در رشته «تئاتر» ،به دلیل حضور او در جبهه های جنگ، ناتمام ماند اما عشق او به هنرهای نمایشی ،بار دیگر او را به عرصه نمایش در تئاتر و رادیو کشانید.

عارف بازدید : 261 یکشنبه 12 آبان 1392 نظرات (0)


محمود دولت آبادي، ۱۰ مرداد ۱۳۱۹ در دولتآباد سبزوار به دنيا آمد.

دولت آبادي, از آغاز مشاغل مختلفي را تجربه كرد، کار روي زمين, چوپاني, پادويي کفاشي, صاف کردن ميخهاي کج و بعد به عنوان وردست پدر و برادر به عنوان دنده پيچ کارگاه تخت گيوهکشي, دوچرخه سازي, سلماني و.... بعدها تمام مشاغلي که او در دوران نوجواني و جواني خود تجربه کرد، در آثارش نمود يافت.

دولتآبادي سپس راهي مشهد و آنگاه تهران شد و در اين دوران باز هم مشاغل ديگري نظير حروفچين چاپخانه, سلماني کشتارگاه, رکلاماتور برنامه هاي تأتر, سوفلور کنترلچي سينما, ويزيتور روزنامه کيهان و ... را بر عهده گرفت

عارف بازدید : 257 یکشنبه 12 آبان 1392 نظرات (0)


زادروز ۲۴ فوریه ۱۹۵۵سان‌فرانسیسکو، کالیفرنیا، ایالات متحده آمریکا
درگذشت ۵ اکتبر ۲۰۱۱ (۵۶ سال)پالو آلتو، ایالات متحده آمریکا
محل زندگی :سان فرانسیسکو، کالیفرنیا، ایالات متحده آمریکا
ملیت: آمریکایی ...


سال‌های فعالیت: ۱۹۷۴-۲۰۱۱
نقش‌های برجسته: رئیس و مدیر ارشد اجرایی شرکت اپل و هیات مدیره شرکت والت دیزنی
دستمزد :۱ دلار آمریکا
دین :بودایی
همسر: لورن پاول
فرزندان: ۴
والدین :پل و کلارا
خویشاوندان:مونا سیمپسون (خواهر)
«زمانی که بیست و سه سالم بود، بیش از یک میلیون دلار و زمانی که بیست و دو سالم بود، ده میلیون دلار و زمانی که بیست و پنج سالم شد، بیش از صد میلیون دلار پول داشتم ولی این مساله هیچوقت چندان مهم نبود، چون این کارها را برای پول انجام ندادم.»
استیون پاول جابز (به انگلیسی: Steven Paul Jobs) (تولد: ۲۴ فوریه ۱۹۵۵ - درگذشت: ۵ اکتبر ۲۰۱۱) کارآفرین، مخترع، بنیانگذار و مدیر ارشد اجرایی شرکت رایانه‌ای اپل و یکی از چهره‌های پیشرو در صنعت رایانه بود. در سال ۱۹۷۶، جابز ۲۱ ساله به همراه دوستش استیو وزنیاک ۲۶ ساله، شرکت رایانه‌ای اپل را تاسیس کردند. اولین رایانهٔ شخصی‌ای که شرکت اپل به بازار معرفی کرد، اپل I نام داشت و پس از آن در سال ۱۹۷۷ اپل II را راهی بازار کرد. در سال ۱۹۸۵ طی یک اختلاف مدیریتی، جابز اپل را ترک کرد و در همان سال شرکت نکست را تاسیس کرد. از مهمترین محصولات شرکت نکست می‌توان به "ورک استیشن" اشاره کرد که اولین مرورگر وب بر روی آن ساخته‌شد. در سال ۱۹۹۶ شرکت اپل، شرکت نکست را به مبلغ ۴۲۹ میلیون دلار خرید. طی این معامله استیو جابز، مجددا به اپل بازگشت. از اتفاقات مهم پس از این مساله در اپل می‌توان به پرده‌برداری از فروشگاه موسیقی آی‌تیونز در سال ۲۰۰۳، معرفی آی‌پاد در سال ۲۰۰۱، آی‌فون در سال ۲۰۰۷ و آی‌پد در سال ۲۰۱۰ اشاره کرد. جابز در سال ۱۹۸۶ یک گروه گرافیکی (که بعدها پیکسار نامیده‌شد) را از بخش گرافیک کامپیوتر لوکاس فیلم خرید. این شرکت فیلم‌های پویانمایی موفقی مانند «داستان اسباب‌بازی»، «زندگی یک حشره»، «داستان اسباب‌بازی ۲»، «شرکت هیولاها»، «در جستجوی نمو» و «شگفت‌انگیزان» را ساخته‌است که همهٔ آنها برندهٔ جوایزی بوده‌اند. فیلم‌های بعدی ساخته شده در این شرکت «ماشین‌ها» (۲۰۰۶)، «راتاتویی» (۲۰۰۷)، «وال-ئی» (۲۰۰۸)، «بالا» (۲۰۰۹)، «داستان اسباب‌بازی ۳» (۲۰۱۰) بودند. در سال ۲۰۰۶ شرکت والت دیزنی، شرکت پیکسار را خرید. پس از این معامله جابز به سهام‌دار اصلی والت دیزنی تبدیل شد و به عضویت هیات‌مدیره آن درآمد. در اکتبر ۲۰۰۳ سرطان جابز تشخیص داده شد و در اوت ۲۰۱۱ جابز از سمت مدیرعاملی اپل استعفا داد. تیم کوک، از مدیران ارشد اپل، مدیرعامل شد و جابز به عنوان رییس هیات‌مدیره انتخاب شد. استیو جابز در نهایت بر اثر عوارض ناشی از سرطان لوزالمعده، در تاریخ چهارشنبه ۵ اکتبر ۲۰۱۱ در سن ۵۶ سالگی درگذشت.
 

 

عارف بازدید : 1012 یکشنبه 12 آبان 1392 نظرات (0)


سید مجتبی بزرگ علوی در بهمن ماه ۱۲۸۲ (دوم فوریه ۱۹۰۴) در تهران به دنیا آمد. پدر او حاج سید ابوالحسن و پدر بزرگش حاج سید محمد صراف نماینده ی نخستین دوره مجلس شورای ملی بود...

 مادر وی نوه ی آیت اله طباطبایی رکن رکین مشروعست ایران بود. سید ابوالحسن علوی و همسرش خدیجه قمر السادات که خانواده اصیل سنتی و طرفدار مشروطه بودند دارای شش فرزند، سه دختر و سه پسر که مجتبی بزرگ فرزند سوم آنان بود. پدر آقا بزرگ از اعضای حزب دمکرات ایران بود که این حزب به گواه تاریخ از بدو تشکیل در آغاز مشروطه با نفوذ بیگانگان یعنی انگلیس و روس که در آن زمان چشم طمع به ایران دوخته بودند، مقابله می کرد. او به عنوان بازرگان با آلمان معاملات تجاری داشت و در هنگام جنگ جهانی اول در این کشور اقامت داشته و پس از اتمام جنگ نیز اینجا ماند. آقا بزرگ به همراه برادر بزرگش مرتضی در سال ۱۹۲۰ (۹۹/۱۲۸۹ شمسی) جهت تحصیل روانه ی آلمان شد و دوران دبیرستان را در شهرهای مختلف از جمله شهری که امروزه در لهستان قرار گرفته گذراند.

عارف بازدید : 218 یکشنبه 12 آبان 1392 نظرات (0)

دست سياه را غالبا با دستکش سفيد پنهان مي دارند.
ضرب المثل اسپانيائي

 

 

گاه لازم است که انسان ديدگان خود را ببندد زيرا اغلب خود را به نابينائي زدن نيز نوعي خوشبختي است.
اسحاق نيوتن

 

 

عارف بازدید : 321 شنبه 11 آبان 1392 نظرات (0)


وقتی پدر به پسر چیزی می­دهد هر دو می­خندند؛ وقتی پسر به پدر چیزی می­دهد هر دو می­گریند. ویلیام شکسپیر

 

وقتی غم می­آید، فقط با یک مأمور مخفی نمی­آید بلکه با چند لشکر از راه می­رسد.ویلیام شکسپیر
 

عارف بازدید : 252 شنبه 11 آبان 1392 نظرات (0)


زندگی به اندازه یک داستان تکراری که گوش گنگ مرد خواب­آلود را می­آزارد خسته­ کننده است.ویلیام شکسپیر

 

مثل امواج که به سوی ماسه­های ساحل شتابانند لحظات ماست که برای رسیدن به پایان بی­قرارند. ویلیام شکسپیر

 

ویلیام شکسپیر

عارف بازدید : 264 شنبه 11 آبان 1392 نظرات (0)


زندگی داستانی است که یک ابله تعریف می­کند؛ پر از غوغا و هیاهو اما نامفهوم.ویلیام شکسپیر

 

زندگی کمدی است برای کسی که فکر می کند و تراژدی است برای کسی که احساس می کند. ویلیام شکسپیر

 

ویلیام شکسپیر

عارف بازدید : 199 شنبه 11 آبان 1392 نظرات (0)


با خنده و شادی، بگذار چین و چروک­های پیری از راه برسند. ویلیام شکسپیر

 

چقدر بدبختند آنان که صبر و شکیبایی ندارند؛ مگر نه آن است که زخم ذره ذره التیام می­یابد. ویلیام شکسپیر

 

ویلیام شکسپیر

عارف بازدید : 293 شنبه 11 آبان 1392 نظرات (0)


چترها را باید بست
زیر باران باید رفت
فکر را خاطره را زیر باران باید برد
با همه مردم شهر زیر باران باید رفت
دوست را زیر باران باید برد
عشق را زیر باران باید جست
 زیر باران باید با زن خوابید
زیر باران باید بازی کرد
زیر باران باید چیز نوشت حرف زد نیلوفر کاشت
 زندگی تر شدن پی در پی
زندگی آب تنی کردن در حوضچه "اکنون" است
رخت ها را بکنیم
آب در یک قدمی است ... سهراب سپهری

**********************************************************

من از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم
حرفی از جنس زمان نشنیدم!
هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود.
کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد.
هیچکس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت .
من به اندازه ی یک ابر دلم میگیرد
.....
و شبی از شبها
مردی از من پرسید
تا طلوع انگور چند ساعت راه است؟

باید امشب بروم
باید امشب چمدانی را
که به اندازه ی پیراهن تنهایی من جا دارد بردارم
و به سمتی بروم
که درختان حماسی پیداست
رو به ان وسعت بی واژه که همواره مرا می خواند
یه نفر باز صدا زد سهراب!
کفش هایم کو؟

عکس سهراب سپهری

عارف بازدید : 279 شنبه 11 آبان 1392 نظرات (0)

روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد...
خواهم آمد گل یاسی به گدا خواهم داد
زن زیبای جذامی را گوشواری دیگر خواهم بخشید
کور را خواهم گفتم : چه تماشا دارد باغ ...
هر چه دشنام از لب خواهم برچید
هر چه دیوار از جا خواهم برکند
رهزنان را خواهم گفت : کاروانی آمد بارش لبخند
ابر را پاره خواهم کرد
من گره خواهم زد چشمان را با خورشید ، دل ها را با عشق ،سایه ها را با آب ،شاخه ها را با باد
و به هم خواهم پیوست،خواب کودک را با زمزمه زنجره ها
بادبادک ها به هوا خواهم برد
گلدان ها آب خواهم داد ...
خواهم آمد ،سر هر دیواری میخکی خواهم کاشت
پای هر پنجره ای شعری خواهم خواند
هر کلاغی را کاجی خواهم داد
مار را خواهم گفت : چه شکوهی دارد غوک
آشتی خواهم داد
آشنا خواهم کرد
راه خواهم رفت
نور خواهم خورد
دوست خواهم داشت سهراب سپهری

**********************************************************

دنگ..،دنگ..
ساعت گیج زمان در شب عمر
می زند پی در پی زنگ.
زهر این فکر که این دم گذر است
می شود نقش به دیوار رگ هستی من...
لحظه ها می گذرد
آنچه بگذشت ، نمی آید باز
قصه ای هست که هرگز دیگر
نتواند شد آغاز... سهراب سپهری

عکس سهراب سپهری
 

عارف بازدید : 329 جمعه 10 آبان 1392 نظرات (0)

عشق مثله سیگار میمونه ، اگه خاموش بشه میتونی دوباره روشنش کنی اما هیچ وقت دیگه اون مزه ی اول رو نداره …

 

 

میگن سیگار به آدم آرامش میده !
کاش یکی پیدا میشد بتونه قد یه نخ سیگار باشه …

 

 

 

عارف بازدید : 234 جمعه 10 آبان 1392 نظرات (0)

درین سرای بی کسی کسی به در نمی زند
به دشت پُر ملالِ ما پرنده پَر نمی زند
یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کُند
کسی به کوچه سارِ شب درِ سحر نمی زند
نشسته ام در انتظارِ این غبارِ بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند
گذرگهی ست پُر ستم که اندر او به غیرِ غم
یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند
دلِ خرابِ من دگر خراب تر نمی شود
که خنجرِ غمت ازین خراب تر نمی زند
چه چشمِ پاسخ است ازین دریچه های بسته ات؟
برو که هیچ کس ندا به گوشِ کر نمی زند
نه سایه دارم و نه بر، بیفکنندم و سزاست
اگر نه بر درختِ تر کسی تبر نمی زند

 

 

 

 

امروز
نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی، که پس پرده نهان است
گر مرد رهی ؛ غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
تو رهرو دیرینه سرمنزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است
آبی که بر آسود ، زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از ان روست که خونابه فشان است
دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازيچه ایام دل آدمیان است..

 

 

 

 

 

عارف بازدید : 267 جمعه 10 آبان 1392 نظرات (0)

شنیدم دوست داشتن از عشق برتر است حالا میتوانم كاملا ابن جمله را درك كنم چون تا قبل از ازدواج عاشقت بودم اما حالا چون كودكی وابسته به مادر دوستت دارم و از بودنت لذت میبرم
سالگرد ازدواجمون مبارك

 

 

 

 بر من مباد بی توماندن بی توبودن بی تو خفتن بی تو رفتن
سالروز باهم بودنمان مبارك

 

 

عارف بازدید : 272 جمعه 10 آبان 1392 نظرات (0)

...سال از با هم  بودمان گذشته و من هروز بیش از پیش به این راز پی میبرم كه تو خلق شده ای برای من تا زيباترين زندگي را برايم بسازي
سالروز ازدواجمون مبارك

 

 

 

هروز با شوق دیدنت چشم میگشایم و وقتی تو را در كنارم میبینم دوست دارم  بارها و بارها در برابر معبود زانو بزنم و سجده شكر كنم كه چون تویی را به من هدیه داد
سالروز آغاز با هم بودمان مبارك

 

 

 

تعداد صفحات : 8

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آمار سایت
  • کل مطالب : 332
  • کل نظرات : 25
  • افراد آنلاین : 10
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 246
  • آی پی دیروز : 53
  • بازدید امروز : 885
  • باردید دیروز : 102
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 987
  • بازدید ماه : 1,252
  • بازدید سال : 10,156
  • بازدید کلی : 367,914