برایت آرزو مىکنم که عاشق شوى،
و اگر هستى، کسى هم به تو عشق بورزد،
و اگر اینگونه نیست، تنهاییت کوتاه باشد،
و پس از تنهاییت، نفرت از کسى نیابى،
آرزومندم که اینگونه پیش نیاید ...... ***ويکتور هوگو***
من نمیگویم هرگز نباید در نگاه اول عاشق شد اما اعتقاد دارم باید بار دوم هم نگاه کرد. ***ويکتور هوگو***
در زندگی یک مرد ۲ روز ارزش دارد : روزی که با زنی آشنا میشود و روزی که او را به خاک می سپارد. ***ويکتور هوگو***
خوشبخت كسي است كه به يكي از دو چيز دسترسي دارد : يا كتابهاي خوب يا دوستاني كه اهل كتاب باشند. ***ويکتور هوگو***
هرگز در میان موجودات مخلوقی كه برای كبوتر شدن آفریده شده كركس نمیشود. این خصلت در میان هیچ یك از مخلوقات نیست جز آدمیان. ***ويکتور هوگو***
تمام جهنم در يک کلمه وجود دارد:تنهايي. ***ويکتور هوگو***
خداوندا! اگر بخواهم آنچه در ذهن دارم با تو بگويم، هزاران جلد کتاب مي شود ولي آنچه در دل دارم يک جمله بيش نيست. ***ويکتور هوگو***
کینه و تنفر را به کسانی واگذار کنید که نمی توانند دوست بدارند. ***ويکتور هوگو***
انسان، انسان است چون که می گرید، ولی به حال کسی که هرگز نمی گرید باید گریست. ***ويکتور هوگو***
هستی جز احساس پایان قریب الوقوع، و هم گاهی کیفیت بودن با نبودن، رفتن در بوته آزمایش، و خطر دائمی لغزش احتمالی چیزی نیست . ***ويکتور هوگو***
ببديهاي اجتماع به دست ما ساخته شده است و به جاي ناله جاي آن دارد که درصدد رفع آن برآئيم . ***ويکتور هوگو***
عشق عبارت است از وجود يک روح در دو کالبد. عامليست که دو تن را مبدل بفرشته ی واحدی می کند. ***ويکتور هوگو***
آزادی ما از نقطهای شروع می شود که آزادی دیگران پایان مییابد. ***ويکتور هوگو***
بدبختی، مربی استعداد است. ***ويکتور هوگو***
بهمرگ راضی شدن، بهفتح نائل شدن است. ***ويکتور هوگو***
تعارف و خوش آمدگوئی، چیزی مانند بوسیدن از روی چادر است. ***ويکتور هوگو***
جسد دشمنی را که تشییع میکنی سنگین نیست. ***ويکتور هوگو***
خدا فقط آب را آفرید، انسان شراب را. ***ويکتور هوگو***
در بینوائی همچنان که در سرما نیز دیده میشود، آحاد به یکدیگر فشرده میگردند. ویکتور هوگو
شاید بتوان از هجوم سیلآسای یک ارتش ممانعت کرد، اما از هجوم افکار و عقاید نمیتوان جلوگیری نمود. ***ويکتور هوگو***
فقر و مسکنت ، مردان را بهجنایت و زنان را بهفحشاء سوق میدهد. ***ويکتور هوگو***
فکر کردن، شغل ذهن است، خواب دیدن، تفریح آن. ***ويکتور هوگو***
فلسفه، میکروسکوپ افکار است. ***ويکتور هوگو***
گاهی کار فقر و بیچارگی به جائی میرسد که رشتهها و پیوندها را میگسلد، این مرحلهای است که تیرهبختان و سیاهکاران چون بدانجا رسند درهم آمیخته و در یک کلمه که "شومی" است شریک میشوند، این کلمه بینوایان است. ***ويکتور هوگو***
وقتی نتیجه انتخابات اعلام شد، یعنی رأی بالاترین مرجع اعلام شده است. ***ويکتور هوگو***
همهجا شادمانی قشر نازکی است که روی رنج و بیچارگی کشیدهاند. ***ويکتور هوگو***
هیچ چیز مثل بدبختی کودکان را ساکت نمیکند.***ويکتور هوگو***
آنانکه نمیتوانند خود را اداره کنند، ناچار از اطاعت دیگرانند. ***ويکتور هوگو***
آینده کودکان بسته بهتربیت پدر و مادر است. ***ويکتور هوگو***
ادبیات، راز پنهانی تمدن است، شعر، سرّ مکتوم آمال است.***ويکتور هوگو***
از آن در شگفتم که در سینه دلی دارند و میپندارند که آسایش و سعادت بشر جز مهر و صفا راه دیگری دارد. ***ويکتور هوگو***
از کوچکی میل داشتم بزرگ باشم. ***ويکتور هوگو***
امید در زندگانی بشر آنقدر اهمیت دارد که بال برای پرندگان. ***ويکتور هوگو***
انسان در این عالم چون شبح سرگردانی است که هنگام عبور از این راه، حتی سایهای از خود به یادگار نمیگذارد. ***ويکتور هوگو***
باید درهای علم به روی همه باز باشد، هرجا مزرعه هست، هرجا آدم هست، آنجا کتاب هم باید باشد. ***ويکتور هوگو***
بدتر از مرگ چیست؟ آنچه بعد از آمدنش مرگ را میطلبی. ***ويکتور هوگو***
بهترین دوستان من کسانی هستند که پیشانی و ابروهای آنها باز است. ویکتور هوگو
خدمت بهوطن نیمی از وظیفه است و خدمت بهانسانیت، نیم دیگر آن. ***ويکتور هوگو***